جایگاه مصرف در حسابهای ملی و تفاوت مصرف نهایی ، مخارج مصرفی و مصرف واقعی
محصول ناخالص داخلی به روش هزینه از رابطه حسابداری زیر بدست می آید .
GDE=C_p^*+C_g^*+I_p^*+I_g^*+X^*-M^*
که در آن مخارج مصرف نهایی خصوصیC_p^*، مخارج مصرف نهایی دولتC_g^*، تشکیل سرمایه خصوصیI_p^* و تشکیل سرمایه دولتیI_g^*، صادرات کالا و خدماتX^* و واردات کالا و خدماتM^* می باشد. در این رابطه مخارج مصرف نهایی خصوصیC_p^* شامل مخارج مصرف نهایی خانوار و مخارج مصرف نهایی موسسات غیر انتفاعی در خدمات خانوار NPISHs می باشد.
بر اساس نظریات اقتصادی ، متغیر C در نظام حسابداری محصول ناخالص داخلی با تعاریف مختلفی ارائه شده است.کینز آن را مخارج مصرفی توصیف می کند به نحوی که کل هزینه های خانوار بجز سرمایه گذاری در ساختمان را مخارج مصرفی می شناسد و آن را تابعی از درآمد ملی در نظر می گیرد.این درحالی است که مطابق نظریه مصرف دائمی فریدمن مصرف تابعی از درآمد دائمی است و کالاهای بادوام نیز می بایست به اندازه عمر پیش بینی شده مستهلک شود.بنابراین محاسبه میل نهایی به مصرفMPC و میل متوسط به مصرف APC بستگی به الگوی(model) مصرف دارد و همانطوریکه اشاره شد در هر الگوی مصرف، تعریف مصرف نیز ممکن است متفاوت باشد. از طرف دیگر در تابع مصرف کینز، درآمد بهصورت واقعی در نظر گرفته میشود. بهعبارت دیگر، در تابع مصرف، درآمد واقعی همان درآمد به قیمتهای ثابت است.
رابطه بین مصرف و عوامل مختلف (متغیرها)، تابع مصرف نامیده میشود و درآمد، مهمترین متغیر تابع مصرف است؛ اما درآمد، یک واژه کلی است و میتوان برداشتهای متفاوتی از آن داشت؛ بهعبارت دیگر درآمد را میتوان بهصورت درآمد مطلق، دائمی، نسبی، در طول زندگی و ... تعبیر نمود؛ که با توجه به هریک از این تعبیرها، نظریات متفاوتی ارائه میشود (گرجی, 1379)...
برای مشاهده متن كامل این مطلب به فایل پیوست مراجعه كنید.