از شرایط مورد لزوم توسعه، تناسب رفتار و خلق و خوی جمعی، متناسب با نیازهای توسعه یافتگی است. آمار، کنش و واکنش محاوره‌ای در جامعه و شایعه ­سازی را مانع می‌شود و فرهنگ مستند گویی درجامعه را ایجاد می‌کند. از نقش‌های دیگر شاخص‌های آماری، ایجاد فهم مشترک از موضوعات در جامعه است. به عنوان مثال هر چقدر بگویم رونق اقتصادی، استنباط‌های متعددی ممكن است ایجاد شود، امّا هنگامی‌که می‌گویم ارزش افزوده، رشد اقتصادی و درآمد سرانه چنین عددی است، یک فهم مشترک از رونق اقتصادی ایجاد می‌شود، لذا آمار، از تشتت و پراکندگی مفاهیم و هزینه‌های مترتب برآن می‌کاهد و به نوعی اجماع برموضوعات اجتماعی-اقتصادی را سبب می‌شود که اعتماد عمومی ‌و سرمایه اجتماعی را تقویت می‌کند.

شاید جمله «کم درآمد ها، کم درآمد تر شده اند» جمله محاوره‌ای باشد که هر روز تکرار می‌شود امّا اثبات کارشناسی و تحقیقی چندانی نیافته است. هنگامی‌که به چنین محاوره‌ای دقیق می‌شویم، به­ طور غالب یک مقایسه تلویحی نیز درآن نهفته است. در واقع مقایسه افراد کم درآمد با درآمد های بالا را در ذهن متبادر ‌نماید که در ادبیات اقتصادی با مفاهیم توزیع درآمد و واژه نابرابری درآمد، روبرو خواهیم شد. درحقیقت اثبات ِموضوع کم درآمد ها، کم درآمدتر شده اند ، مستلزم ِمقایسه با شرایط پیشین هرخانوار کم درآمد است، نه مقایسه با درآمدهای بالا که به طور نسبی همواره خانوار، یا فرد نسبت به دیگران ممکن است احساس کم درآمدی مستمر داشته باشد، امّا نسبت به شرایط پیشین خود اینگونه نباشد. بدیهی است تغییرات و ویژگی‌ها و شرایط درآمدی خانوار درسال‌های متوالی دراین خصوص، باید مد نظر قرار گیرد تا مشخص شود همان خانوار درشرایط بالاتر یا پایین‌تر درآمدی نسبت به سال‌های قبل خود قرار گرفته یا در همان جایگاه قبلی ثابت مانده است.

همچنین این تحقیق درصدد بررسی ویژگی‌های اقتصادی–اجتماعی و جایگاه خانوارهایی است که درمقایسه با وضعیت پیشین خود طی سه سال متوالی، کم درآمدتر، یا در درآمد بالاتر یا درهمان جایگاه درآمدی، متوقف شده‌اند...

برای مشاهده متن کامل مقاله به فایل پیوست مراجعه کنید.